- توضیحات
-
زیر مجموعه: فرمایشات آیتالله بهجت قدسسره
-
دسته: اهلبیت علیهمالسلام
-
بازدید: 10097

حضرت آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره امام عصر سلاماللهعلیه را چشم بینا و گوش شنوای الهی میدانست و به اطرافیان خویش آموخته بود که هر چه بگوییم، پیش از آنکه به گوش مخاطبمان برسد، به امام عصر عجلاللهفرجهالشریف رسیده است. آثار این اعتقاد نیز در تمام زندگی ایشان مشهود بود. آنانکه با زندگی این مرجع عالیقدر آشنایی دارند، میدانند که شیفتگی ایشان به حضرت حجت سلاماللهعلیه، بیش از آن بود که به توصیف درآید. همین شیفتگی موجب میشد که هر از گاهی به مناسبتهای گوناگون از مولا و امام خویش سخن بگوید تا با ذکر آن حضرت، جان تشنگان آن سرور غایب را سیراب کند. آنچه در پی میآید، بخشی از این گفتارهاست.
آخرالزمان
در روایت است که: «دینداری در آخرالزمان مثل نگاهداشتن آتش در دست است».[1] آیا هنوز وقت آن نرسیده است؟! لابد طبلش را میزنند تا بیدار شویم که امروز دینداری سختتر از نگاهداشتن آتش در دست است!
در محضر بهجت، ج۳، ص۳۸
***
سؤال: از حضرت رسول صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم درباره آخرالزمان و فتنههای آن نقل شده که فرمودهاند: «تشخیص تکلیف در آن زمان مشکل است»؛ پس چه باید کرد؟
جواب: اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست. باید توقف کرد و احتیاط نمود. ریختن خون مردم و هتک اعراض آنها و از بین بردن اموال و دین آنها شوخی نیست، برای ما اتمام حجت شده است.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۴۳
***
ما نمیتوانیم تعیین و تحدید کنیم که در «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[2] چه مرتبه از ظلم و جور منظور است، ولی ظاهر این است که وقتی «ظلم فراگیر و پر» شد، دیگر کار تمام است و آن حضرت ظهور میکنند؛ زیرا نفرمودند: «مُلِئَتْ وَ بَقِیتْ عَلی ما مُلِئَتْ؛ پر شود و بر آن حالت باقی بماند»، بلکه فرمودند: «مُلِئَتْ» و این امر ـ یعنی «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» ـ در این زمانه مستقر شده است، بهطوری که الآن یک وجب از زمین، از ظلم و جور خالی نیست. ولی ما نمیتوانیم تحدید و مشخص کنیم که مقصود چه مرتبهای از «مُلِئَتْ» منظور است؛ زیرا تمام خصوصیات وقت ظهور تعیین نشده است، و همه علامتهایی که برای ظهور تعیین کردهاند واقع نشده است، از اینجا معلوم میشود که آن مرتبه از «مُلِئَتْ»هنوز تحقق پیدا نکرده است.
واقعاً ما مسلمانها، هنوز پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دنیا نرفته، چه به سر خودمان آوردیم! آن هنگام که آن حضرت دستور فرمود: دوات و کاغذ بیاورید، تا وصیت کنم، و بزرگان ما (بزرگان عامه) گفتند:«إِن الرجُلَ لَیهْجُرُ!؛ این مرد هذیان میگوید!».[3]
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۵۴
ثبات در دین
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او میباشد؛ زیرا مردن، تنها قطع حیاتِ دنیای چند روزه فانی است، اما بیرون رفتن از عقیده صحیح، موجب هلاکت ابدی از حیات جاوید آخرت و خلود در جهنم است؛ لذا حضرت امیر علیهالسلام در لیلةُالمَبیت از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میپرسد:«أَفِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی؟؛ آیا دین من سالم خواهد بود؟».[4]
یعنی از استقامت در دین و ثبات ایمان و عقیده تا مرز شهادت را ـ که از خود شهادت بالاتر است ـ از آن حضرت سؤال میکند.
این دعا خیلی عالی است که دستور داده شده است در زمان غیبت خوانده شود، که: «یا أَللهُ یا رَحْمانُ یا رَحِیمُ! یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبِی عَلی دِینِک؛ ای خدا، ای رحمتگستر، ای مهربان، ای گرداننده دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار بدار».[5]
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۱
***
در این زمانه اینگونه قضایا نادر اتفاق میافتد، اگر اتفاق بیفتد! ولی انصاف این است که در زمان خیلی نزدیک به ظهور که ظلم فراگیر میشود؛ «مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْراً» [6]مظنون است ـ بلکه بالاتر از ظن ـ به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی میمانند و ثابتقدم هستند، عنایات و الطاف خاصی میشود، تا از دین خارج نشوند؛ زیرا حضرت ولی عصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف تکیهگاه مردم است و کسانی که تکیهگاهشان او باشد، کوه ایمانند! گویا مردم تا زمان نزدیک به ظهور تصفیه میشوند؛ «یقوُمُ... بَعْدَ إِرْتِدادِ أَکثَرِ الْقائِلینَ بإِمامَتِهِ؛ بعد از بازگشت بیشتر کسانی که به امامت او اعتقاد دارند، قیام میکند».[7]
قهراً کسانی که از ابتلائات و آزمایشهای الهی درآمدهاند، الطافی ویژه از ناحیه آن حضرت شاملشان میگردد.
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۰۲
علت غیبت
در زیارت حضرت غایب عجلاللهتعالیفرجهالشریف وارد شده است: «ألسلامُ عَلَیک أَیهَا الْمُهَذبُ الْخائِفُ!؛ سلام بر تو ای آراستهی بیمناک!»[8] با اینکه اگر انسان خائن باشد، باید خائف باشد، و شخص مُهذب و بیگناه و پاک از کسی بیم ندارد، ولی آن حضرت با آن حریم پاک، از اظهار خود خائف است. بنابراین، از گناه ما و به خاطر اعمال ماست که آن حضرت هزار سال در بیابانها دربهدر و خائف است.
در محضر بهجت، ج۲، ص۴۴
***
ما مثل طایفه و گروهی هستیم که رئیس خود را حبس نموده است و در بلایا، خود تصمیم جنگ و یا صلح را اتخاذ میکند! خودمان کردهایم و اجازه نمیدهیم بیاید قضایا را حل کند، با اینکه میدانیم اگر بیاید میتواند مشکلات را حل کند، ولی باز او را محبوس کردهایم!
بنابراین، اگر میلیونها نفر هم با او موافق باشند، او مثل شخص وحید و تنهاست که هیچ ناصر و مُعین و یار و یاوری ندارد! ما در بیداری درست به وظیفه خود عمل نمیکنیم، بااینحال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجد بهجا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار میشود و مشغول تهجد میگردد؛ ولی اگر توفیق نباشد، چنان چه بیدار هم بشود، از آنها بهره نمیبرد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۱۷
***
عِرق ایمانی ما کجا و منزلت ایمانی امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف کجا، اگر ما در نزد او کافر به حساب نیاییم! چرا دستش را بستهایم و خانهنشینش کردهایم و اجازه نمیدهیم خود را نشان دهد؟!
آن آقا گفت: چرا برای تعجیل فرج دعا میکنید؟ آیا میخواهید بیاید و او را هم بکشید، برای اینکه مزاحم خط و مرام و حکومت و حاکمیت شما خواهد بود؟
آنان که سایر ائمه علیهمالسلام را کشتند دیوانه که نبودند، بلکه سبب آن بیدینی بود، آیا الآن دیگر آنطور نیست؟!
مشایخ اسلام گفتند: تعیین خلیفه لازم نیست؛ یعنی ـ نعوذُ بالله! ـ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیخود میگوید، و با این وسیله دهانش را بستند و نگذاشتند چیزی بگوید، بعد گفتند: «إِن رَسُولَ اللهِ صلیاللهعلیهوآله مَضی وَ لَمْ یسْتَخْلِفْ؛ رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دنیا رفت و خلیفه تعیین ننمود».[9]
در محضر بهجت، ج۲، ص۲۰۵
***
سؤال: اخیراً کتابی نوشته شده درباره مثلث برموداکه مؤلف در آن سعی کرده که اثبات کند جزیره خضرا ـ که در روایت دارد که در آنجا با امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف ملاقات حاصل شده ـ[10] همان مثلث برموداست. آیا این تطبیق درست است و آیا جزیره برمودا همان جزیره خضرا است؟
جواب: امام عجلاللهتعالیفرجهالشریف در هرکجا باشد، آنجا خضراست. قلب مؤمن جزیره خضرا است، هر جا باشد حضرت در آنجا پا میگذارد.
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف آنجا هست.
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۷۹.
احتجاج
حدیث ثقلین دلالت بر وجود امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف دارد و از ادله صریحه اثبات امامت است؛ زیرا در بخشی از آن، از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آمده است: «سَأَلْتُ اللهَ أَنْ لا یفَرقَ بَینَهُما حَتّی یرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَاسْتَجابَ لی؛ از خدا خواستهام که بین آن دو (عترت و قرآن) جدایی نیندازد، تا اینکه در کنار حوض [کوثر] نزد من حاضر شوند، و خداوند این دعای مرا اجابت نمود».[11]
بنابراین، هر وقت قرآن دست این امت باشد، اهلبیت علیهمالسلام نیز هست، تا آخرالزمان و تا حاکمیت حکومت حقه، قرآن هست؛ که فرمود: «حَتی لا یبْقی مِنَ الْقُرآنِ إِلا رَسْمُهُ؛ تا اینکه از قرآن جز نگاشتن آن باقی نمیماند».[12] و تا وقتی قرآن هست، عامل به قرآن و حامل و مُجری و مفسّر و عدیل قرآن هم با او هست؛ چه حاضر باشد و یا غائب از انظار.
وظایف
اگر ظهور حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف نزدیک باشد، باید هرکس خود را برای آن روز مهیا سازد، از جمله اینکه از گناهان توبه کند. همین توبه باعث میشود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است، که واقعاً بیسابقه است، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت میآید، از سر شیعه رفع و دفع گردد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۹
***
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیعصر عجلاللّهتعالیفرجهالشّریف تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه علیهمالسلام بهتر از تشرف باشد؛ زیرا هرکجا که باشیم آن حضرت میبیند و میشنود، و عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است. و زیارت هر کدام از ائمه اطهار علیهمالسلام مانند زیارت خود حضرت حجّت عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف است.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۸۷
***
بعضی از حیوانات مانند زنبور عسل و حیوانات شیرده به مردم منفعت میرسانند، انسان نیز ممکن است برای دین و مردم نافع باشد. اگر ما نیز به اندازه توان خود در هدایت مردم تلاش و کوشش کنیم، آیا امکان دارد که مورد عنایت «عینُ الله الناظِرَة»[13] و امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف نباشیم؟!
اگر در راه آن حضرت باشیم، چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا سخریه نمایند، نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در آن راه حق و حقیقت ثابتقدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و استقامت داشته باشیم.
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۰۳
***
بنابراین، ما که قدرت دفاع در برابر قدرتهای بزرگ دنیا ـ که برای نابودی ما با هم همدست شدهاند ـ نداریم و نمیتوانیم بهصورت ظاهر با آنها بجنگیم، چرا دست از وظیفه خود برداریم؟! وظیفه فعلی ما با این همه ابتلائات و آتشهایی که برای نابودی شیعه در ایران، عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان و... افروخته شده، دعا و توسل به حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف و توصیه دیگران به دعاست. دعای خود حضرت را برای حضرت بخوانیم و دعای تائب بکنیم. البته توبه هر چیز بهحسب خود آن چیز است، اگر مال کسی را از بین برده باشیم باید اول آن را به صاحبش برگردانیم، سپس از آن استغفار کنیم.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۹۰
***
اینکه در زمان غیبت به خواندن دعای «أَللهُم عَرفْنی نَفْسَک...»[14] سفارش شده است، ظاهراً سری دارد. همچنین سفارش شده است که این دعا نیز خوانده شود: «یا الله یا رَحْمانُ یا رَحیمُ، یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبی عَلی دینِک؛ ای رحمتگستر، ای مهربان، ای زیروروکننده دلها، دلم را بر دینت استوار بدار».[15]
در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۲۴
***
دوستان آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:
یکی اینکه، در شداید برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای اینکه شداید به فرج متصل است.
دیگر اینکه، دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابتقدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند؛ زیرا ما هیچ ندیده و نخوانده بودیم که بین برادرها، هشت سال جنگ ادامه پیدا کند، آن هم چه جنگی! بر سرشان در خانهها آتش، بمب و موشک ببارد حتی برای آنها که به جنگ نرفته و در جبهه حاضر نشدهاند.
خدا کند ظهور آن حضرت زود و قریب، و با عافیت اهل ایمان همراه باشد! «وَ اجْعَلْ لَنا فی ذلِک الْخِیَرَةَ وَ الْعافِیةَ؛ خدایا! این [ظهور] را برای ما مایه خیر و عافیت بگردان».[16]
زیرا ما ایمان میثم تمار را نداریم که هر چه بلا شدیدتر میشد، ایمانش قویتر میشد! با ضعف ایمانی که ما داریم، از کجا میدانیم که در بلاها و ابتلائات و شداید ثابتقدم خواهیم ماند، از کجا میدانیم قلباً هم از دین خارج نخواهیم شد. برای بسیاری از مردم، در اثر سختیها و مشکلات و بلاها، تردید و شک حاصل میشود، و توقع دارند که مثلاً الآن باید وقت ظهور آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باشد و چرا ظاهر نمیگردد و...
بنابراین، باید بدانیم که برای رفع این همه بلا چه باید بکنیم و چگونه باید دعا کنیم و متوسل شویم، و شرایط و موانع دعا چیست؟
شاید اعمال ما باعث اینگونه بلاها شده است؛ بنابراین، باید از آنچه میکردیم، دست برداریم و بنای بر عَود (بازگشت بهسوی گناه) نداشته باشیم. اگر برای رفع و دفع این قضایا و بلاها دعای جدی و حقیقی میکردیم، اینطور نمیشد. آیا شرط دعاکننده آن است که حتماً سلمان رحمهالله باشد؟ خیر، بلکه دلش بسوزد و با سوز دل و اشک چشم دعا کند، هرچند نزد خدا فاسق درجه اول باشد! زیرا معلوم است که خدا نمیخواهد یکی از اینها هلاک شوند، وگرنه مطلب به یک کاف و نون: «کن»[17] بسته است، آن هم تعبیر است؛ زیرا او بسیط است، لفظ و زبان لازم ندارد، بلکه هر چه بخواهد، میشود بدون کاف و نون «کن»، لذا نباید انسان مأیوس گردد.
به خدا پناه میبریم! خدا تنبه بدهد که از ثقلین دست برنداریم. چون از آنها دست برداشتیم، این بلاها بر سرمان آمد. ما باید دایرهای از قرآن و توسلات وضع کنیم که محیط بر اهل ایمان گردد و آنها را حفظ کند. مبادا راه را گم کنیم، به خدا پناه میبریم! تمام بلاها از اهل کفر است، باز هم برای نجات به آنها پناه میبریم! به دشمنهای خدا پناه میبریم!
***
کسانی که در خواب و بیداری تشرف حاصل نمودهاند، از آن حضرت شنیدهاند که فرموده است: «برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید». خدا میداند تعداد این دعاها باید چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید. قطعاً اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند و به همّ و ناراحتی اهلبیت علیهمالسلام مهموم، و به سرور آنان مستبشر باشند، مُبْصَراتی خواهند داشت و قطعاً مثل ما چشم بسته نیستند. باید دعا را با شرایط آن کرد و توبه از گناهان از جمله شرایط دعاست، چنانکه فرمودهاند: «دُعآءُ التائِبِ مُسْتَجابٌ؛ دعای شخصی که توبه کند، اجابت میگردد». نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم و کارهایمان برای تبعید (دورکردن) و تأجیل (بهتأخیر انداختن) فرج آن حضرت باشد!
انتظار
تنها انتظار فرج کافی نیست، تهیأ، بلکه طاعت و بندگی نیز لازم است، مخصوصاً با توجه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف واقع میشود، بهحدی که: «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ جهان مملو از ظلم و جور میگردد».[18]
خدا میداند که بهواسطهی ضعف ایمان بر سر افراد چه میآید. خدا کند ظهور آن حضرت با عافیت مطلقه برای اهل ایمان باشد و زود تحقق پیدا کند. مگر امکان دارد عافیت مطلقه بدون ایمان، طاعت و بندگی انجام گیرد؟! خدا به اهل ایمان توفیق دهد که از فِتَن مُضِله کنارهگیری کنند.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۱۹
***
قرآن کتابی است که تمام نور است، و هادی بهسوی امام علیهالسلام. امکان ندارد حجت در میان ما نباشد و مردم بدون امام علیهالسلام باشند. اگر به آنچه در دسترس ماست (قرآن و عترت) عمل کنیم، انتظار فرج جا دارد.
انتظار ظهور و فرج امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف با اذیت دوستان آن حضرت سازگار نیست. دوستان آن حضرت از هر دو طرف در این جنگ [عراق علیه ایران] چند سال است که از بین میروند و او میبیند و متأثر میشود، ولی بهحسب ظاهر دستش بسته است، نمیتواند کاری بکند.
اما چقدر حضرت مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند و صدایش میزنند و از او استغاثه میکنند، از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است. اگر ما غافل باشیم و دعا و تضرع نکنیم، و همه این بلاها را ندیده بگیریم و کالعدم حساب کنیم، یا آنها را باید مسلمان بهحساب نیاوریم و یا خود را! و اگر به آنها ترحم نکنیم، کسی به ما ترحم نخواهد کرد.
ظهور
خیال میکردیم که دعای تعجیل فرج، تعلیق به عدم شقاوت دعاکننده است، ولی چنین نیست؛ زیرا اگر حضرت غائب علیهالسلام ظهور کند مگر انسان از شقاوت بیرون میآید؟! ولی ظهور آن حضرت برای مؤمنین فرج و گشایش خواهد بود. وقتی انسان خودش در آب و گِل فرو رفته باشد، اگر عالَم را آب فرا گیرد، آیا او نجات مییابد؟! وقتی حضرت ظهور میکند میپرسد: این کارِ آشکار را چرا انجام دادی؟ معلوم نیست از کارهای پنهانی جستوجو کند.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۶۱.
***
علائمی اعم از حتمیه و غیر حتمیه برای ظهور آن حضرت ذکر کردهاند، ولی اگر خبر دهند فردا ظهور میکند، هیچ استبعاد ندارد. لازمه این مطلب آن است که در بعضی از علایم بَدا صورت میگیرد، و بعضی دیگر از علایم حتمی هم مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق میافتد. آیا ما طاقتش را داریم که سفیانی در پنج جا مستولی شود و هر حسن و علی و… نام را بکشد، درحالیکه آنها میگویند: پدران ما اشتباه کردند و نام ما را حسن و علی گذاشتند، ما چه گناهی داریم؟! و این وضع هشت ماه طول بکشد.
خدا کند، ولو با تقیه از طریقه اهل حق و اهلبیت علیهمالسلام مخذول و منحرف و محروم نشویم. گرفته شدن ایمان از اهل ایمان از کشته شدن آنها بدتر است. در روایت است که فتنههایی بر اهل ایمان میآید «کقِطَعِ اللیلِ الْمُظْلِمِ؛ همانند پارههای شب تاریک». ما این همه ابتلائات را میبینیم و میگوییم: آیا «فِتَنٌ کقِطَعِ اللیلِ الْمُظْلِمِ» راست است، یا نه؟! و آیا ـ نعوذبالله ـ طریقه حقه اهلبیت علیهمالسلام حق است، یا باطل؟! با این همه اتفاقات که میبینیم و برای ما پیشبینی و پیشگویی کردهاند، باز هم شک و تردید داریم!
در محضر بهجت، ج۲، ص۴۲۱
***
امکان دارد بعضی از علائم حتمیه ظهور، مقارن با زمان ظهور حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف، و بعضی قبل از ظهور باشد.
در روایت آمده است که: سفیانی حدود هشت ماه پیش از ظهور، خروج میکند و افراد را با نام و شناسنامه به قتل میرساند و هر کس را که نام حسن و محمد و علی و... دارد میکشد، و سرانجام با ظهور آن حضرت فرج برای عالم و بهخصوص برای اهل ایمان حاصل میشود.
خدا میداند که اهل ایمان پیش از ظهور، به چه ظلمهایی مبتلا میشوند! مسلمانان و اهل ایمان مانند گلههای بیچوپانی هستند که گرگها به آنها احاطه کردهاند. چهبسا این گرگها از میان خود آنها باشند، مانند درختی که از داخل کرم میزند و سرانجام میپوسد.
***
در خلوت و جلوت باید برای مسلمانان دعای جدّی کرد؛ زیرا از جمله «یمْلأ الأرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛ زمین را پر از عدل و داد میکند، بعد از آنکه زمین پر از ظلم و جور گردد»[19] میرساند که همه ـ بهجز اندکی ـ منحرف میشوند و آنگاه حضرت برای هدایت مردم ظهور میکند.
عبارت «بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» تهدید عجیبی است؛ زیرا میرساند که در آن زمان، در روی زمین یک وجب هم عدل حاکم نیست. ظلم حاکم است، بهطوریکه همه مِلل حتی کفار هم میدانند که به ظلم گرفتارند، وگرنه اهل کفر، هر کدام ـ به هر مرام و دینی باشند ـ خود را به حق و مستقیم میدانند.
البته نباید از ثبات قدم در دین مأیوس باشیم، و نباید از دعا دست برداریم، بلکه اگر توانستیم دیگران را هم به ثبات و استقامت با خود موافق کنیم، و اگر نتوانستیم، تنها خویشتن را در مقام خود تثبیت کنیم و با ظلم همپیمان نشویم و با ظالمان معاونت نکنیم.
***
سؤال: آیا برای وقت ظهور حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف غیر از روایاتِ «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[20] راه دیگری نیز وجود دارد؟
جواب: بله، اگر عدهای توافق بر صلاح کنند، در ظهور آن حضرت مؤثر است؛ چنانکه «مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» مُؤثر است، ولی این فقط «اگر» است. و میگویند که «اگر» را با «مگر» پیوند دادند و از جمع آن دو کاشکی (ای کاش!) درآمد.
سؤال: آیا در این زمینه روایت هم وجود دارد که اگر عدهای بر صلاح توافق کنند، آن حضرت ظهور میکند؟
جواب: بله، از ناحیه مقدسه وارد است که: «لَوْلا شیعَتُنا اتفَقُوا...؛ اگر شیعیان ما اتفاق میکردند...»؛[21] یعنی دعای حقیقی و جامع شرایطِ عدهای از اهل خیر و صلاح برای فرج بهحدی برسد که مستجاب شود.
در محضر بهجت، ج۳، ص۱۵
***
ما باید امضا و تعهد بدهیم و موافقت دستهجمعی کنیم که امام غائب عجلاللهتعالیفرجهالشریف را در عمل به دستورات دینی یاری و نصرت کنیم و نقض عهد و پیمانشکنی نکنیم، تا او از پس پرده بیرون بیاید.
در محضر بهجت، ج۳، ص۴۲
***
از هر کس درباره وقت ظهور سؤال شده، پاسخ داده که ظهور آن حضرت نزدیک است. البته نزدیکی وسعت دارد؛ لذا قیامت و ساعت هم قریب[22] شمرده شده و نیز فرموده شده است: «کل آتٍ قَریبٌ؛ هر آیندهای، نزدیک است».[23]
لذا اگر بزرگان فرمودهاند: «فلان سال» محمول بر مجاز یا توریه میشود لمَصلحةٍ (برای مصلحتی)؛ زیرا شیعه طاقت طول مدت غیبت را ندارند. یکی از آقایان معتقد بود که فرج نزدیک است، ولی نقل میکرد که کسی از طریق جفر اطلاعاتی دارد که میگوید: فلان قدر است، اگر بگوید شاید طاقت شنیدنش را نداشته باشید. در واقع میتوان گفت: فرج به زمانیات موقت است، نه به نفس زمان.
در محضر بهجت، ج۳، ص۱۶
فرج شخصی
هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف و فرج شخصی خویش پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک.
عدهای بودهاند که گویا حضرت غائب عجلاللهتعالیفرجهالشریف در پیش آنها حاضر و ظاهر بوده است، مثل اینکه با بیسیم با آن حضرت ارتباط داشتند و جواب از ناحیه او میشنیدند! مرحوم مقدس اردبیلی و سید بحرالعلوم رحمهماالله که احتمال دروغ درباره آنها نمیرود، عبارتِ «فَعَلَیهِ لَعْنَةُ اللهِ!؛ لعنت خدا بر او (مدعی مشاهده) باد!» را قبول ندارند و میگویند: آن مربوط به بابیت و ادعای مهدویت است.
با اینکه ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی امر اختیاری ماست، بهخلاف ظهور و فرج عمومی، بااینحال چرا به این اهمیت نمیدهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم و از این مطلب غافل هستیم، ولی به ظهور و دیدار عمومی آن حضرت اهمیت میدهیم، و حال اینکه اگر برای فرج شخصی به اصلاح خود نپردازیم، بیم آن است که در ظهور آن حضرت از او فرار کنیم، چون راهی که میرویم راه کسانی است که اَهَم و مهمی قایل نیستند.
کار آفتاب اضائه (روشنیبخشی و نورافکنی) است، هرچند پشت ابر باشد، حضرت صاحب عجلاللهتعالیفرجهالشریف هم همین طور است، هرچند در پس پرده غیبت باشد! چنانکه حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده است. چشم ما نمیبیند، ولی عدهای بوده و هستند که میبینند؛ و یا اگر نمیبینند، ارتباطی با آن حضرت دارند.
آری، آن حضرت اینقدر به ما نزدیک و از حال ما با خبر است، ولی ما نمیبینیم و از او غافل و بیخبریم و میپنداریم که دوریم! حیف که ما قدردان نعمت ولایت نیستیم!
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۳۳
***
یکی از امور مهم بلکه از اهمّ امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولیعصر عجلاللهتعالیفرجهالشریف داشتهاند، و محتاج نبودهاند که در امور خودشان یا غیرخودشان فیالجمله عدل عمومی را خواستار باشند. از قبیل نواب اربعه و علمای معاصر آنها که مقامات و کراماتی داشتهاند که ما نداریم، بهطوریکه نمیتوانیم بگوییم مثل آنها هستیم. باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقا بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی میشود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت؛ زیرا بلاکلام هر فیضی به ما میرسد ـ چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و یا خارجی، و چه جسمانی و چه روحی ـ فقط از ناحیه همان یک فیض است و توجه به همه ائمه علیهمالسلام هم به او راجع میشود؛ لذا شخصی به حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم توسل نمود و حضرت رسول او را به فلان امام و فلان امام و در آخر به امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف حواله داد.
در محضر بهجت، ج۳، ص۱۸
[1]. بحارالانوار، ج۲۸، ص۴۷؛ امالی طوسی، ص۴۸۴؛ «یأْتی عَلَی الناسِ زَمانٌ، الصابِرُ مِنْهُمْ عَلی دینِهِ کالْقابِضِ عَلَی الْجَمَرِ؛زمانی بر مردم فرا میرسد که هر کس در [حفظ] دین خود صابر باشد، مانند کسی خواهد بود که آتش افروخته به دست بگیرد».
[2]. ر.ک: تأویلالآیات، ص۳۷۵؛ بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۱۰؛ ج۳۰، ص۸۰؛ ج۳۶، ص۳۵۸؛ ج۳۷، ص۴۴؛ طرائف، ج۱، ص۱۷۷؛ کمالالدین، ج۱، ص۶۴؛ اصول کافی، ج۱، ص۳۴۱؛ بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۰، ۳۲، ۳۹، ۴۹.
[3]. ر.ک: الغدیر، ج۵، ص۳۴۰؛ الطبقاتالکبری، ج۲، ص۲۴۲؛ نهجالحق، ص۳۳۲، کشفالیقین، ص۴۷۲؛ کشفالغمّة، ج۱، ص۴۲۰؛ الطرائف، ج۲، ص۴۳۲؛ بحار الانوار، ج۳۰، ص۵۳۵.
[4]. برای بررسی، ر.ک: عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۶۶؛ امالی صدوق، ص۱۵۵؛ فضائل الاشهر الثلاثة، ص۷۹؛ النصّ و الاجتهاد، ص۲۸۱ و ۵۲۱؛ المراجعات، ص۲۵۱؛ کنزالعمّال، ج۱۱، ص۶۱۷.
[5]. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۸؛ ج۹۲، ص۳۲۶؛ اعلامالوری، ص۴۳۲؛ کمالالدین، ج۲، ص۳۵۱؛ مهجالدعوات، ص۳۳۲.
[6]. اصول کافی، ج۱، ص۳۴۱؛ بحارالانوار، ج۳، ص۲۶۸؛ ج۲۴، ص۲۳۸؛ ج۲۶، ص۲۶۲؛ ج۲۷، ص۱۱۸.
[7]. بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۰ و ۱۵۷؛ اعلامالوری، ص۴۳۶؛ خرائج، ج۳، ص۱۱۷۱؛ الصراطالمستقیم، ج۲، ص۲۳۰؛ کفایةالأثر، ص۲۸۳؛ کمالالدین، ج۲، ص۳۷۸؛ منتخبالأنوار، ص۳۹.
[8]. بحارالانوار، ج۹۹، ص۲۱۵؛ جمال السبوع، ص۳۷.
[10]. ر.ک: بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۹.
[11]. مشابه: شواهدالتنزیل، ج۱، ص۱۹۱؛ المیزان، ج۴، ص۴۱۱؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۰۹ و ۲۸۷.
[12]. اصل عبارت حدیث به این صورت است: «سَیأْتی عَلی أُمَّتی [النّاسِ] زمانٌ لایبْقی مِنَ الْقُرآنِ إِلاّ رَسْمُهُ، وَ مِنَ الإسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ؛ زمانهای بر امت من خواهد آمد که از قرآن بهجز نوشتهی آن، و از اسلام بهجز نام آن باقی نخواهد ماند»؛ ر.ک: کافی، ج۸، ص۳۰۸؛ ثوابالاعمال، ص۲۵۳؛ بحارالانوار، ج۲، ص۱۰۹؛ ج۱۸، ص۱۴۶؛ ج۵۲، ص۱۹۰؛ ج۱۰۸، ص۲۵ و ۲۵۳.
[13]. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۴۰؛ توحید صدوق، ص۱۶۷؛ معانیالاخبار، ص۱۶.
[14]. مقصود خواندن دعای زیر است: «اللهُم، عَرفْنی نَفْسَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک. أَللهُم، عَرفْنی رَسوُلَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسوُلَک، لَمْ أَعْرِفْ حُجتَک. أَللهُم، عَرفْنی حُجتَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَک، ضَلَلْتُ عَنْ دینی»؛ ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۳۳۷؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶؛ ج۹۲، ص۳۲۶.
[15]. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۸؛ ج۹۲، ص۳۳۶؛ اعلامالوری، ص۴۳۲؛ کمالالدین، ج۲، ص۳۵۱.
[16]. مشابه این جمله در دعای روز غدیر آمده است؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۹۵، ص۳۱۵؛ اقبالالاعمال، ص۴۸۸.
[17]. بقره: ۱۱۷؛ آلعمران: ۴۷.
[18].ر.ک: بحارالانوار، ج۳۶، ص۲۲۶، ۲۵۱، ۲۷۱، ۲۷۵، ۲۸۲، ۲۹۰، ۳۰۴، ۳۰۶، ۳۱۵، ۳۳۳.
[19]. با اندکی تفاوت: بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۱۰؛ ج۲۰، ص۸۰؛ ج۳۶، ص۳۵۸؛ ج۳۷، ص۴؛ ج۵۱، ص۲۹.
[21]. متن توقیع شریف به این صورت است: «وَ لَوْ أَن أَشْیاعَنا ـ وَفقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِةِ ـ عَلَی اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِی الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَیهِمْ، لَما تَأَخرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ بِلِقائِنا، وَ لَتَعَجلَتْ لَهُمُ السعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَق الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُم بِنا؛ اگر شیعیان ما ـ که خداوند آنان را به اطاعت خود موفق گرداند ـ دلهایشان بر وفای به پیمانی که بدان موظف هستند، اتفاق میکردند، قطعاً توفیق ملاقات با ما برای آنان به عقب نمیافتاد، و قطعاً سعادت مشاهدهی ما، بر اساس معرفت دقیق و صداقت دل، بهزودی برای آنان حاصل میشد»؛ احتجاج، ج۲، ص۴۹۸؛ ج۵۳، ص۱۷۶؛ خرائج، ج۲، ص۹۰۲.
[22]. اشاره به آیه اول سوره قمر که میفرماید: «اقْتَرَبَتِ السـاعَةُ وَ انشَق الْقَمَرُ؛ قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت».
[23]. نهجالبلاغه، ص۱۴۸؛ غررالحکم، ص۱۶۵؛ بحارالانوار، ج۸، ص۱۰۱؛ ج۱۰۰، ص۲۷؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۳۴ و ۱۹۱.