- توضیحات
-
زیر مجموعه: فرمایشات آیتالله بهجت قدسسره
-
دسته: سیاسی
-
بازدید: 4297
نقل مى كنند: حاج آقا نوراللّه نجفى ـ رحمه اللّه ـ كه به دست حكومت پهلوى كشته شد، شخصى به ظاهر از اهل علم و روحانى نما را فرستادند تا ميان ايشان و حاج شيخ عبدالكريم حايرى ـ رحمه اللّه ـ جدايى بيندازد و نگذارد آن ها با هم در يك مجلس اجتماع كنند. به آن شخص گفته بودند: اگر چه شخص ديگرى را براى اين كار آن جا داريم، تو نيز برو و ميان آن دو اختلاف بينداز! ببينيد چه قدر كار مشكل است!
سرانجام، حاج آقا نوراللّه ـ رحمه اللّه ـ از اصفهان به قم آمد، و در اوايل حكومت پهلوى در مسأله ى لزوم گذاشتن كلاه و خراب كارى هاى ديگر پهلوى، خيلى تند برخورد مى كرد و حرف هاى تندى مى زد.
پهلوى در جواب به او گفته بود: «أَلْمَأْمُورُ مَعْذُورٌ.» مأمور معذور است. آيا مأمور در هر صورت معذور است؟! در حالى كه ائمه ى ما ـ عليهم السّلام ـ فرموده اند: «اِنَّما جُعِلَتِ التَّقِيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهِ الدِّماءُ، فَإِذا بَلَغَ الدَّمَ فَلا تَقِيَّةَ.»(1) تقيّه براى حفظ حرمت خون [مؤمن] تشريع شده است. بنابراين، وقتى مسأله به خون و خون ريزى رسيد، ديگر تقيّه جايز نيست.
آيا هر چه فرمان بدهند بايد عمل كرد؟!
1. بحارالانوار، ج 39، ص 329؛ ج 77، ص 399، 412، 421 و...