- توضیحات
-
زیر مجموعه: فرمایشات آیتالله بهجت قدسسره
-
دسته: علما و بزرگان
-
بازدید: 4631

زيد بن على بن الحسین علیهماالسلام
زيد یکی از فرزندان امام سجاد علیهالسلام است که به نقل تاریخ و روایات، شخصیتی عالم و شجاع بود؛ بهگونهایکه امام صادق علیهالسلام به او لقب «عالم آل محمد» داده، فرمودهاند: «او از علماى آل محمد صلیاللهعلیهوآله بود، براى خدا غضب كرد و با دشمنان خدا جنگيد تا كشته شد».[1]
زيدبنعلی علیهماالسلام در سال ١٢٠ ه.ق. و در زمان حكومت هشامبنعبدالملک مروان به خونخواهى حضرت سیدالشهدا علیهالسلام قیام نمود و به كوفه رفت. در آنجا مردم با وى بيعت كردند و علاوه بر کوفیان، مردم بصره، واسط، موصل و خراسان نیز به سپاه او پیوستند، اما درست در لحظه نبرد و با حیله امیر کوفه او را تنها گذاشتند. بنابه قول ابناثير در شبى كه زيد آماده قیام شد، فقط دويستوهيجده نفر به ياریش آمدند. بین زیدبنعلی علیهماالسلام و يوسفبنعمر ـ امير كوفه ـ جنگ سختی درگرفت و سرانجام زید در روز دوم صفر ١٢٠ ه.ق. به شهادت رسید. يارانش، او را دفن كردند و برای اینکه قبرش مشخص نشود بر قبرش رودی جاری نمودند، ولى حاکم کوفه متوجه شد و زمین آنجا را کاوید و جسدش را يافت و به دار كشيد. بدن مبارک زید مدت چهار سال بر چوبه دار ماند.
در روایت است که امام سجاد علیهالسلام به ابوحمزه ثمالى فرمود: «اى ابوحمزه اگر پس از من زنده بمانى خواهى ديد كه پسرم زيد را در ناحيهاى از كوفه مىكشند، يارانش او را دفن مىكنند. دشمن بدن او را از قبر بيرون مىآورد و آن بدن را روى خاک مىكشند، سپس در كناسه كوفه به دار مىآويزند، بعد آن را آتش مىزنند و خاكسترش را به باد مىدهند».[2]
حضرت آیتالله بهجت قدسسره میفرماید: «در روایت آمده است: [پس از] قتل زید خدا اذن داد که ملک بنیامیه از بین برود؛ [3]چراکه هم قتل حسین کرده بودند و هم قتل زید».
در مورد قیام زید حرف و حدیثهایی وجود دارد، اما حدیث امام صادق علیهاسلام فصلالخطاب تمام این گفتههاست؛ ایشان میفرمایند: «زيد با من مشورت كرد و من به او گفتم: عموجان اگر مىخواهى به دار آويخته كناسه باشى، پس اين كار را بكن» و فرمود: «خداوند زيد را رحمت كند. او اگر پيروز مىشد به وعده خود وفا مىكرد». [4]تمجیدهای فراوانی که از ناحیه معصومین علیهمالسلام درباره زید و قیامش رسیده است بهخوبی نشانگر تأیید قیامش توسط امامان بزرگوار است؛ چراکه هدف زید از قيام اين بود كه مردم را بهسوى اهلبيت علیهمالسلام دعوت و حكومت امویان را تضعيف کند.[5]
پس از شهادت زید، یارانش از اطراف پسرش، یحییبنزید، که بر جای پدر نشسته بود و البته مردی با فضیلت بود، متفرق شدند؛ بهگونهایکه فقط ده نفر از یاران پدرش در کنار او باقی ماندند. او پس از آنکه به خراسان رفت، در آنجا دستگیر و پس از مدتی آزاد شد، ولی تحت مراقبت و در تبعید به سر میبرد. با این حال یحیی توانست در نیشابور یارانی را جمع کند و در مبارزه با والی آنجا، وی را شکست دهد.پس از این نبرد، بهسوی هرات و از آنجا به سوی جوزجان عزیمت کرد و پس از سه روز نبرد میان سپاه او و مسلمبناحوز، در اواخر سال 125ه.ق. شهید شد.[6]
[1]. عیون اخبارالرضا علیهالسلام، ص١٩۵.
[2]. شخصیت و قیام زیدبنعلى، ص٣۴.
[3]. تفسیر عیاشی، ج1، ص٣٢۵؛ کافی، ج٨، ص١۶٢؛ بحارالانوار، ج۴۶، ص١٩١؛ ج۴۶، ص٢٠۵.
[4]. ر.ک: امالی صدوق، ص۴۰؛ عیون اخبارالرضا علیهالسلام، ج١، ص٢۴٩؛ مروجالذهب، ج٣، ص٢٠۶.
[5]. برای مطالعه بیشتر درباره زیدبنعلیبنالحسین علیهمالسلام ر.ک: ریاض السالكین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، ج١، ص٨٠ـ٧٣.
[6]. مقاتلالطالبیین، ص٢۵٨.