- توضیحات
-
دسته: مصاحبههای اولین سالگرد
-
تاریخ ایجاد در پنج شنبه, 26 آبان 1390 11:23
-
منتشر شده در پنج شنبه, 26 آبان 1390 11:23
-
نوشته شده توسط مدیریت سایت
-
بازدید: 5052
بسمهتعالی
آقای مجری: تشکر میکنیم از اینکه وقت شریفتان را در اختیار ما گذاشتید بعنوان اولین سؤال از حضرتعالی میخواستیم از حضرتعالی سؤال کنیم به نظر حضرتعالی چه چیزی و چه عواملی باعث شده بود که حضرت آیة الله العظمی بهجت رضواناللهتعالیعلیه را ایشان در فهرست یکی از کمنظیرترین علما و عرفای تاریخ تشیّع قرار بگیرد، این عوامل را اگر شما بیان بفرمایید ممنون میشویم.
حاجآقای ابوترابی: بسماللهالرحمنالرحیم، با سلام و درود بر پیامبر اعظم و اهل بیت آن بزرگوار و اولیاء و علما و عرفاء وارسته تربیتیافته در مکتب قرآن و اهل بیت آن حضرت. شاید با اطمینان بتوان گفت که شخصیت فرزانه، عالم بیبدیل، عارف واصل، فقیه نستوه، زاهد وارسته و دلباخته به حق، عالم هوشمند و زمانشناس حضرت آیة الله العظمی بهجت قدسسرهالشریف یکی از ستارههای پرفروغ جهان اسلام عالم تشیّع و شخصیتهای استثنایی تربیتیافته در مکتب قرآن و اهل بیت پیامبر اکرم بودند.
به تعبیر آن بزرگوار که گاهی در سخنانشان اشاره میکردند کارخانه قرآن و عترت از یک ظرفیت استثنایی برخوردار هست که میتوان در این کارخانه شخصیتی چون آیةالله بهجت را یافت و او محصول تربیت دینی است، ثمره تربیت قرآن و عترت، ثمره مدرسه اهل بیت، او میوه شیرین عرفان ناب برآمده از متن دین بدون کمترین پیرایش، شخصیتی که از قبل از بلوغ تمام توان و استعداد خودش را برای ذوب شدن و فانی شدن در آموزههای دینی، دستورات و مبانی اسلامی و بالاخره فنای در حق به کار گرفته بود.
به نظرم رمز موفقیت او اولاً آن بود که خدای متعال او را انتخاب کرده بود، او مجذوب سالک بود نه سالک مجذوب، جذْبه قدرتمند الهی او را شیفته خود کرده بود و بر اساس این ارادت و عشق عمری را سالک الی الله بود و واصل به حق، این مهمترین و عالیترین رمز موفقیت آن شخصیت بود.
در کنار این جذْبه الهی او با استعداد و هوشی سرشار، نبوغ به معنای واقعی، فهمی بسیار بلند و رفیع و حافظهای بسیار قدرتمند، بنده با اینکه سعادت داشتم از نزدیک شخصیتهای بزرگی را زیارت کنم اما در بین بزرگانی که توفیق زیارت آنها و درک محضرشان را داشتم حضرت آیةالله بهجت در یک مستوای بلندی از استعداد و حافظه قرار داشتند.
میفرمودند که روزی به علت شدت تب و کسالت احساس کردم توان حضور در درس را ندارم باید استراحت کنم و بالاخره بواسطه علاقه شدید به حضور در کلاس درس اظهار داشتند به این نتیجه رسیدم که در کلاس درس حضور پیدا کنم اما در کلاس استراحت کنم ذهن خودم را فعّال نکنم و در حال استراحت سخنان استاد را بخاطر بسپارم حفظ کنم و هنگام سلامت در محفوظات خودم بیاندیشم و فکر کنم.
فرمودند در کلاس درس حاضر شدم با آرامش مطالب استاد را حفظ کردم بخاطر سپردم، بعد در آنچه که بخاطر سپرده بودم در هنگام سلامت فکر کردم اندیشیدم، از این خاطره چند نکته را میتوان استفاده کرد علاوه بر هوش و ذکاوت، حافظه قوی، نظم و در کنار نظم، عزم، این جمله را حضرت امام قدسسرهالشریف که خود از شخصیتهای استثنایی جهان اسلام هست از استاد فرزانه خود آیةالله شاهآبادی نقل میکنند که ارزش گوهر انسان به مرتبه عزم اوست، مرتبه عزم بیانگر مرتبه شخصیت انسانی است. عزم در وجود امام در عالیترین مرتبه تجلّی یافته بود و در شخصیت حضرت آیةالله بهجت در اوج خویش معنا یافته بود.
اینکه میبینیم از قبل از بلوغ که معظمله برای بنده بیان داشتند از قبل از بلوغ دامان پاک او گوهر وجود او تا لحظه ملاقات حضرت ملک الموت و اجابت دعوت خدا لحظهای به گناه آلوده نمیشود از آن عزم و اراده استوار الهام میگیرد، اراده بندگی خدا را نمود، عزم عبودیت در وجود او شکل گرفت و در کنار عزم، نظم برآمده از خِرَد از مهمترین عوامل موفقیت او و همه شخصیتهای موفق در طول تاریخ است.
حضرت آیة الله العظمی بهجت از آغاز نوجوانی به این حقیقت رسیدند که عمر پرارزش خویش را در چند راه بهره بگیرند و استفاده کنند؛ اولاً عمر را بستر عبودیت حق، بندگی خدای سبحان قرار بدهند و اجازه ندهند در این بستر زیبای عمر هوی و هوس، مطامع دنیوی، شهوات، شیاطین ذرهای حضور و بروز پیدا کنند، این یکی از تصمیمات کلیدی آن بزرگوار بود و با یک مراقبه جدی تا آخرین لحظه از این اراده حراست کردند.
نکته دوم اینکه عمر خویش را در راه رسیدن به مدارج بلند معرفةالله بکار گیرند، عبادت را ابزاری برای معرفت قرار بدهند، او با همه محافظتی که بر عبادت داشت همه دقتی که بر انجام تکالیف الهی داشت از یک مستحب نمیگذشت و مکروهی را مرتکب نمیشد اما با همه این مراقبه جدی بر انجام تکالیف توجه داشت که باید عبادت او زمینه معرفت او را فراهم بیاورد.
لذا به این روایت توجه ویژهای داشتند که اگر کسی ساعتی از عمرش بگذرد و در آن ساعت بر معرفتش به خدا افزوده نشود گرفتار خسران است، مراقب بود مدارج معرفت او به خدای متعال در لحظات عمر ارتقاء پیدا کند و اعتقاد بنده آن است که او بر مراتب معرفت خویش اشراف داشت مییافت که در هر نماز چه مرتبهای بر مراتب معرفتش افزوده میشود، در هر ساعتی چند گام به سوی معرفةالله و قرب الی الله برمیدارد.
آقای مجری: حضرتعالی اشارهای داشتید از ایشان به عنوان مجذوب سالک یاد کردید که مرتبه ایشان و مکتب عرفان ایشان برخاسته از قرآن و عترت بود، به نظر حضرتعالی کدام بُعد از ابعاد وسیع زندگی ایشان مورد غفلت جامعه واقع شده کدامش ناشناخته مانده و آیا واقعاً جامعه ما آقای بهجت را شناخته تا حالا این سؤال را از محضر شما داشته باشیم که بگوییم کدام بُعدش ناشناخته مانده، اگر در رابطه با این مسأله مطلبی بفرمایید ممنون میشویم.
حاجآقای ابوترابی: بنده در تکمیل نکته آغاز سخنم این را عرض کنم که در کنار عزم برای رسیدن به معرفةالله اراده نمودند که در فهم دین، فهم قرآن، فهم روایات رسیده از پیامبر اکرم و اهل بیت آن حضرت از همه ظرفیت خویش بهره بگیرند لذا کوشیدند تا در کنار کسب مراتب معرفةالله به کسب مدارج بلند معرفت معارف دین، آموزههای قرآن و پیامبر اکرم و اهل بیت او دست بیابند و در این وادی گوی سبقت را از بسیاری ربودند.
اما اینکه فرمودید ابعاد شخصیت آن بزرگوار شناخته شده است زوایای وجود آن عالم فرزانه برای خواص و یا تودههای مردم تبیین گردیده، قطعاً ابعاد برجسته شخصیت آن بزرگوار ناشناخته ماند، به نظرم کسی نمیتواند به ابعاد گسترده شخصیت انسانی ملکوتی عرفانی آن عالم فرزانه و عبد صالح دست پیدا کند مگر آنکه خود آن راه را رفته باشد، اگر شخصاً به آن مدارج و مراتب علمی و عرفانی دست یافته باشد میتواند از آن ابعاد استثنایی شخصیت او دریافت روشنی را داشته باشد.
ما در این حد یافتیم که او عمر خود را در راه بندگی خدا سپری کرد، مراقب بودند که لحظهای از یاد خدا غافل نباشند اما انسانی که بیش از هشتاد سال با معرفت با علم با ادب در محضر خدای سبحان و اولیای او زانو میزند و مسیر بندگی را میپیماید این به چه مدارج بلندی دست مییابد قابل تصور نیست.
او مراتب بلندی از معرفت را داشت، ایشان به حقیر فرمودند که قبل از بلوغ در کربلای معلّی در نماز جماعتی حضور پیدا میکردم و در آن نماز جماعت مکاشفاتی داشتم حالاتی داشتم و به واسطه طفولیت و خردسالی و نوجوانی فکر میکردم همه در نماز این حالت را دارند، کسی که در سنین سیزده سالگی چنین نمازی را بجا میآورد و بیش از هشتاد سال بر انجام این نماز مراقبه دارد و هر لحظهای نماز اوج میگیرد این به چه دریایی از معرفت به چه شهودی به چه نمازی واصل شده مگر ما میتوانیم تصور بکنیم، در نماز خود چه سیری دارد چه عواملی را طی میکند قطعاً قابل تصور نیست.
لذا این ابعاد ناشناخته ماند و این بزرگان مراقبند که این زوایای عمیق شخصیت خود را پنهان بدارند، اینها از اسرار الهی است ولی حضرت آیةالله بهجت توجه داشتند راه را نشان بدهند مسیر را ارائه کنند، گاهی میفرمودند که برنامه زندگی من روشن است راه روشن است مسیر روشن است، البته با دو ادبیات، گاهی پیام آن بزرگوار این بود که اگر میخواهیم راه مستقیم و صراط حق را بپیماییم این مسیر بندگی و مسیر تحصیل و تهذیب، دوری از گناه، انجام تکالیف و اوامر الهی با دقت، با دقت در وظیفهشناسی.
روزی که در خدمتشان به حرم مطهر حضرت معصومه مشرف میشدیم معمولاً توفیق داشتم خدمتشان، یک روز در صحن مطهر حضرت معصومه سلاماللهعلیها ایستادند نگاهی کردند به بنده فرمودند هر روز باید فکر کنیم امروز وظیفه ما چیست یعنی گمان نکن من بر اساس عادت هر روز به زیارت حضرت معصومه مشرف میشوم، هر روز فکر میکنم اگر امروز تکلیف هست مشرف میشوم، هر روز بررسی میکنم اگر تکلیف حضور در مسجد و اقامه نماز جماعت است حضور پیدا میکنم تکلیف را میبینم، اینگونه بر اساس وظیفهشناسی حرکت کردن، این مسیر رسیدن به تعالی و تکامل است، این را اشاره میکردند.
البته روزی به بنده فرمودند که گاهی بعضی به من مراجعه میکنند و میخواهند به آنها راهی را ارائه کنم و به آنها میگویم که نگاه کنید ببینید من چه میکنم آن کاری که من میکنم انجام ندهید، به عبارتی میخواستند بگویند ادب از که آموختی از بیادبان، ببینید بهجت چه میکند آن کار را نکنید اوج بگیرید، این سخن هم سخن حقی بود شکستهنفسی نمیکردند، نظر مبارکشان این بود که به محمدتقی بهجت نگاه نکنید به سلمان فارسی نگاه کنید به اولیای معصوم خدای سبحان نگاه کنید آن راه را انتخاب کنید.
روزی محضر مبارکشان عرض کردم عالم بزرگواری که از اعمال خویش راضی نیست چگونه مردم را دعوت کند که مثل من باشید، او با آنکه در اوج بندگی و عبودیت حرکت میکرد اما هیچگاه از خویشتن و از اعمال خود راضی نبود، همیشه استغفار میکرد همیشه از اعمال خود توبه میکرد، او به دنبال عمل برتر بود او نماز بهتر را میطلبید او عبادت با خشوع بالاتر را طالب بود و با این نگاه حرکت کرد که به آن مقام رفیع دست یافت.
مجری: .....
حاجآقای ابوترابی: بنده که قطعاً از کوچکترینها هستم و واقعاً افتخار ندارم خودم را شاگرد آن بزرگ بنامم فرسنگها فاصله هست بین بنده و آن انسان فرزانه، اما به گمانم یکی از بهترین پاسخها برای این سؤال تشییع پیکر آن بزرگوار است، در تشییع بدن مطهر آن عالم ربانی جوانان متدیّن، انقلابی، دلباخته نظام جمهوری اسلامی موج میزدند و این بدن مطهر بر دستها و شانههایی حمل شد که از او الهام گرفته بودند تلاش میکردند در جهت اصلاح خویش قدم بردارند و در جهت اقتدار و اصلاح و افزایش توان و ظرفیت نظام تلاش کنند.
به نظرم این یک نمود روشنی است از تربیت آن بزرگوار، در مکتب او جوانان و مردان و زنان و انسانهای متدیّنی تربیت یافتند الهام گرفتند از این شخصیت که به نظام، انقلاب اسلامی، امام و رهبری نظام عشق میورزیدند و تلاش در جهت اقتدار نظام اسلامی را رسالت مهم خود میدانستند و این سرمایه بزرگ مورد توجه ویژه آن عالم فرزانه بود. او حفظ نظام اسلامی، اقتدار نظام اسلامی، قدرت نظام اسلامی، ایستادگی نظام اسلامی در برابر استکبار نظام سلطه در برابر امریکا در برابر قدرتهای شیطانی را کار بزرگی میدید، مسئولیت بزرگی میشناخت و بر این مهم تأکید میفرمود.
از علمای بزرگواری بودند شخصیتهای بزرگی بودند که شاید در بسیاری از اوقات خویش برای حفظ و اقتدار و عزّت نظام با همه وجود خود دعا میکردند تلاش میکردند.
آقای مجری: .......
حاجآقای ابوترابی: خاطرات فراوانی از آن عالم بزرگوار در ذهن موج میزند، روزی اظهار داشتند که انسان حاضر است هرچه دارد بدهد همه سرمایههایی که بدست آورده تقدیم کند، تصوّر کنید شخصیتی مثل آیةالله بهجت قدسسرهالشریف چه سرمایههای کلانی در اختیار دارد چه قدرتی خدا به او عنایت کرده، فرمودند همه سرمایهها را انسان حاضر است تقدیم کند در مقابل یک وعده قطعی، یک وعده قطعی که هنگام مرگ بیایمان از دنیا نرود یعنی محمدتقی بهجت بعد از نود و اندی سال مراقبه، دقت در رفتار نگران است که هنگام مرگ بیایمان از دنیا برود.
فرمودند هرچه انسان دارد همه را حاضر است تقدیم کند اما وعده قطعی بگیرد که هنگام مرگ یک تار باریک ایمان دارد، این معرفت نفس این دغدغه نسبت به نفس خویش که إنّ النفس لأمّارةٌ بالسوء إلاّ مارحم ربّی و این مراقبه موجب شد که آن بزرگوار به آن مراتب عالی از کمال دست یافت، با این مراقبه تلاش کرد.
انشاءالله همه ما تلاش کنیم مراقب خویشتن باشیم مراقب رفتار خود باشیم مراقب عقاید خود باشیم مراقب اخلاق خویش باشیم، شرّ نفس را کوچک نشماریم شرّ شیاطین را کوچک نشماریم و با دقت با مراقبه و با توجه به تشخیص وظیفه و انجام صحیح تکالیف انشاءالله در مسیر تقرّب به خدای متعال حرکت کنیم، این درس ماندگار را از آن عالم ربانی بخاطر بسپاریم فرمودند به آنچه که علم داریم باید عمل کنیم عمل کنیم، آنچه که علم داریم باید ترک بنماییم ترک کنیم، آنجا که نمیدانیم چه باید بنماییم توقف کنیم تا خدای سبحان راه را به ما بنمایاند، این راه راه رسیدن به همه کمالات و مراتب انسانی است انشاءالله.
آقای مجری: .......
حاجآقای ابوترابی: کلاس درس آیةالله بهجت قبل از آنکه کلاس انتقال علوم حصولی و علوم کلاسیک باشد کلاس انتقال معارف و تعالیم و آموزههای دینی و اخلاقی بود، اولاً خانه محقّر او اتاقی که قطعاً یکی از محقّرترین اتاقها و خانههای قم بود از او زهد میبارید، اجازه بدهید روزی به بنده فرمودند و این جمله را قطعاً به کسی نگفتند فرمودند اگر بدانند در این خانه به من چه میگذرد مرا با جرثقیل از این خانه بیرون میبرند، این سختی در دنیا این زهد. اولاً زندگی او خانه او درسی ماندگار بود، بعد رفتار او توجه او هنگام درس به خدای متعال، آداب تدریس که از رفتار و سلوک او موج میزد، قبل از آنکه استاد را ببینی خدا را میدیدی، قبل از آنکه سخن او را بشنوی سخن خدا را میشنیدی.
علاوه بر این خصوصاً در سالهای قبل تقریباً حدود نیمساعت قبل از شروع به درس و حدود نیمساعت بعد از درس از علمای بزرگ از اساتید بزرگ از اولیای حق مطالبی را بیان میکردند که مناسب با نیاز مخاطب بود، جملهای را میگفتند که سؤال مخاطب را پاسخ میداد، کاملاً ایشان به این مرتبه رسیده بودند که واعظ باشند به معنای واقعی کلمه، نیاز مخاطب را بشناسند و در حوزه نیاز مخاطب سخن بگویند، نصیحت نمیکردند نصایح کلی، بلکه هر مطلبی معمولاً متوجه به یک نیاز بود که این پزشک معالج تشخیص میداد، و حدود یک ساعت از وقت قبل از شروع به درس و در پایان درس به طرح این مباحث سپری میشد که نقش بسیار مؤثری را در تربیت شخصیت انسانی شاگردان ایفا میکرد و بعد در بین این مکتب عرفانی و تربیتی به تدریس علوم کلاسیک و مباحث علمی فقهی و اصولی میپرداختند.
شاید پیام روشن این کلاس این بود که علوم حوزوی علوم مدرسه و دانشگاه اگر در پوشش و در پناه علوم و معارف قرآن و اهل بیت و در پناه تربیت دینی باشد نقش دارد و اگر از این پوشش قوی و قدرتمند بهرهمند نگردد نمیتواند گرهگشا باشد به تعبیر مولوی علمهای اهل تن احمالشان، این علمها باری را حمل نمیکند باری است بر شانه آنها، علمهای اهل دل حمّالشان، اگر انسان تربیت شد علم او را حمل میکند او را به پرواز درمیآورد، باری را از شانه او میستاند و لذا کلاس آن عالم ربانی کلاس تربیت ابعاد مختلف شخصیت انسان بود، ابعاد شخصیت معنوی و روحانی و ابعاد علمی و عقلانی.
امیدوارم که خدای متعال زمینه تربیت چنین چهرههای فرزانهای را در جامعه اسلامی ما فراهم بیاورد و در پناه علمای ربانی صراط مستقیم را بشناسیم و در صراط مستقیم قدم برداریم و انشاءالله در سایه معارف قرآن و اهل بیت پیامبر اکرم، در سایه تربیت عقل و تربیت روح و جان به مدارج رفیع انسانی دست پیدا کنیم و از توطئه شیاطین در امان بمانیم، راه بندگی راه تقرب به خداست هیچ راه دیگری را نرویم، آیةالله بهجت دنبال مکاشفهها و این مسائل نبودند دنبال بندگی بودند، شاگردان خود را هم طوری تربیت میکردند که فقط به دنبال بندگی باشند، این روح این مکتب است.
بندگی هم بر اساس آموزههای قرآن و اهل بیت نه بر اساس روشهای ناصوابی که بعضی به او میپردازند، بندگی بر اساس راه قرآن، بندگی بر اساس روش اهل بیت پیامبر اکرم، این مسیر آن بزرگوار بود. امیدوارم که جوانان عزیز ما این راه را بروند به سخنان دیگر توجه نکنند، او نه از دل کسی سعی میکرد سخنی بگوید و نه سخن از دل کسی را ملاک کمالی میدانست با آنکه به همه این عوالم احاطه داشت اما به این امور توجه نداشت، توجه او به بندگی خدای متعال بود و جلب نظر جوانان و مردم به بندگی حضرت حق و این را مورد توجه قرار بدهیم.
اگر آیةالله بهجتها میخواستند دکانی باز کنند بزرگترین دکان تاریخ بود، مراقب بودند مبادا زمینهای برای سوءاستفاده دیگران فراهم بشود، چه معارفی را نگفتند برای اینکه مبادا دیگران سوءاستفاده بکنند، لذا توجه کنیم به مسیر بندگی خدای متعال، اینکه از قلب دیگری خبر دادن حادثهای را پیشبینی کردن این مسائلی که افراد متأسفانه به این امور توجه دارند این مسائل ملاک تقرب به خدا و ملاک کمال نیست، ملاک کمال انسانی بندگی و معرفةالله است عبودیت خدا است و جوانان عزیز تمام توجه خود را معطوف کنند به بندگی، به شناخت صراط مستقیم و حرکت در صراط مستقیم انشاءالله. موفق باشید والسلام