- توضیحات
-
زیر مجموعه: احکام
-
دسته: رساله عملیّه
زكات فطره
«٢٩» كسى كه موقع رؤيت شدن هلال ماه شوال بالغ، عاقل و هوشيار است و فقير و بنده كس ديگر نيست، بايد براى خودش و كسانى كه نانخور او هستند، بهازاى هر نفر يک صاع طعام (تقريباً سه كيلو) از گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرت و مانند اينها، از چيزهايى كه خوراک بيشتر مردم است، به مستحق بدهد و اگر پول يكى از اينها را هم بدهد كافى است ولى احتياط مستحب اين است كه زكات فطره را از گندم يا جو يا خرما يا كشمش بدهد و يا پول يكى از اينها را حساب كند.
«٣٠» كسى كه مخارج سال خود و خانوادهاش را ندارد و كسبى هم ندارد كه بتواند مخارج سال خود و آنان را تهيه كند، فقير است و دادن زكات فطره بر او واجب نيست.
«٣١» كسى كه فقط به اندازه يک صاع (تقريباً سه كيلو) گندم و مانند آن دارد، مستحب است زكات فطره را بدهد و چنانچه افرادى تحت تكفّل داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد، مىتواند به قصد فطره، آن يک صاع را به يكى از اين افراد بدهد و او هم به همين قصد به ديگرى بدهد و همين طور ادامه دهند تا به نفر آخر برسد، و بهتر است نفر آخر چيزى را كه مىگيرد به كسى بدهد كه از خودشان نباشد.
«٣٢» كسى كه خرج سال خود و خانوادهاش را دارد، فقير نيست و دادن زكات فطره بر او واجب است، و كسى كه فعلاً خرج سال را ندارد، ولى بهتدريج بهدست مى آورد و مصرف مىكند، اگر غير از آنچه خرج مىكند، با قرض كردن و مانند آن بتواند زكات فطره را بدهد بهطورىكه نظم امور او برهم نخورد و موجب حرج و اجحاف نباشد، بنابر احتياط واجب بايد زكات فطره را بدهد.
«٣٣» انسان بايد فطره كسانى را كه در غروب شب عيد فطر نانخور او حساب مىشوند بدهد؛ كوچک باشند يا بزرگ، مسلمان باشند يا كافر، دادن خرج آنان بر او واجب باشد يا نه، در شهر خود او باشند يا در شهر ديگر، ولى زنى كه ناشزه شده و از تمكين شوهر خوددارى مىكند، اگر نانخور او حساب نشود، فطره او بر شوهر واجب نيست.
«٣۴» اگر كسى را كه نانخور اوست و در شهر ديگر است وكيل كند كه از مال او فطره خود را بدهد، چنانچه اطمينان داشته باشد كه فطره را مىدهد، لازم نيست خودش فطره او را بدهد.
«٣۵» فطره كسى كه پيش از برآمدن هلال ماه شوال مهمان شخص ديگرى شده است بر ميزبان واجب است، به شرط آنكه براى خوردن غذا به منزل او آمده باشد، ولو بعداً مانعى پيش آيد كه نتواند غذا صرف كند، اما اگر وقت رؤيت هلال، غذايى براى كسى هديه بفرستد، در صورتى كه اينگونه هديه مستمر نبوده و صدق نانخور يا مهمان بر او نكند، فطره او بر هديه دهنده واجب نيست، هر چند با مال او افطار كرده باشد.
«٣۶» اگر كسى موقع غروب شب عيد فطر ديوانه يا بيهوش باشد، زكات فطره بر او واجب نيست، ولى اگر يكى از افراد تحت تكفّل او در اين موقع ديوانه يا بيهوش باشد، فطره او بر ولىّ واجب است.
«٣٧» اگر بچه پيش از غروب بالغ شود، يا ديوانه عاقل گردد، يا فقير غنى شود در صورتى كه ساير شرايط واجب شدن فطره را دارا باشد، بايد زكات فطره را بدهد؛ و همچنين است اگر كافرى قبل از غروب شب عيد فطر، مسلمان شود و يا بيهوشى به هوش آيد.
«٣٨» كسى كه موقع غروب شب عيد فطر، زكات فطره بر او واجب نيست، اگر تا پيش از ظهر روز عيد شرطهاى واجب شدن فطره در او پيدا شود، مستحب است زكات فطره را بدهد.
«٣٩» كافرى كه بعد از غروب شب عيد فطر مسلمان شده، فطره بر او واجب نيست، ولى مسلمانى كه شيعه نبوده، اگر بعد از ديدن ماه شيعه شود؛ بايد زكات فطره را بدهد.
«۴٠» اگر كسى بعد از غروب شب عيد فطر بچهدار شود، يا كسى نانخور او حساب شود، واجب نيست فطره او را بدهد، اگرچه مستحب است فطره كسانى را كه بعد از غروب، تا پيش از ظهر روز عيد، نانخور او حساب مىشوند بدهد.
«۴١» اگر انسان نانخور كسى باشد و پيش از غروب نانخور ديگرى شود، فطره او بر كسى كه نانخور او شده واجب است، مثلاً اگر دختر پيش از غروب به خانه شوهر رود، شوهرش بايد فطره او را بدهد.
«۴٢» كسى كه ديگرى بايد فطره او را بدهد، واجب نيست فطره خود را بدهد.
«۴٣» اگر فطره انسان بر كسى واجب باشد و او فطره را ندهد، بر خود انسان واجب نمىشود.
«۴۴» اگر كسى كه فطره او بر ديگرى واجب است خودش فطره را بدهد، بنابر احوط از كسى كه فطره بر او واجب شده ساقط نمىشود، مگر اينكه با اذن مكلف و به قصد نيابت از او باشد، كه كفايت آن بعيد نيست.
«۴۵» زنى كه شوهرش مخارج او را نمىدهد، چنانچه نانخور ديگرى باشد، فطرهاش بر او واجب است، و اگر نانخور ديگرى نيست، در صورتى كه فقير نباشد، بايد فطره خود را بدهد، و اگر از روى شدت احتياج شوهر، زن به او انفاق مىكند، فطره او نيز بر زن واجب است، ولى اگر شوهر با همين سختى فطره زن را بدهد ساقط شدن فطره از گردن زن خالى از وجه نيست.
«۴۶» كسى كه سيّد نيست نمىتواند به سيد فطره بدهد و حتى اگر سيدى نانخور او باشد، نمىتواند فطره او را به سيد ديگر بدهد.
«۴٧» فطره طفلى كه از مادر يا دايه شير مىخورد، بر كسى است كه مخارج مادر يا دايه را مىدهد، ولى اگر مادر يا دايه مخارج را از مال طفل برمىدارد، فطره طفل بر كسى واجب نيست.
«۴٨» انسان اگرچه مخارج افراد تحت تكفل خود را از مال حرام بدهد، بايد فطره آنان را از مال حلال بدهد.
«۴٩» اگر انسان كسى را اجير نمايد و شرط كند كه مخارج او را بدهد در صورتى كه به شرط خود عمل كند و اجير نان خور او حساب شود، بايد فطره او را هم بدهد.
«۵٠» اگر كسى بعد از غروب شب عيد فطر بميرد، بايد فطره او و افراد تحت تكفل او را از مال او بدهند، ولى اگر پيش از غروب بميرد، واجب نيست فطره او و خانوادهاش را از مال او بدهند.
مصرف زكات فطره
«۵١» اگر زكات فطره را به يكى از هشت مصرفى كه سابقاً براى زكات گفته شد برسانند، بنا بر اظهر كافى است، ولى احتياط در آن است كه فقط به فقراى شيعه بدهند.
«۵٢» بنا بر اظهر جايز است زكات فطره را به فقير مستضعف، يعنى كسى كه نه اهل ولايت است و نه دشمن شيعه، بدهند.
«۵٣» اگر طفل شيعهاى فقير باشد، انسان مىتواند فطره را به مصرف او برساند، يا بهوسيله دادن به ولىّ طفل، ملک طفل نمايد.
«۵۴» به يک فقير نبايد بيشتر از مخارج سالش فطره بدهند و بنابر احتياط واجب كمتر از يک صاع (تقريباً سه كيلو) نيز فطره ندهند.
«۵۵» مستحب است در دادن زكات فطره، خويشان فقير را بر ديگران مقدم دارد و بعد همسايگان فقير را و بعد اهل علم فقير را؛ ولى اگر ديگران از جهتى برترى داشته باشند، مستحب است آنها را مقدم بدارد.
مسائل متفرقه زكات فطره
«۵۶» انسان بايد زكات فطره را به قصد قربت، يعنى براى انجام فرمان خداوند بدهد و موقعى كه آن را مىدهد، نيت دادن فطره نمايد.
«۵٧» اگر پيش از ماه رمضان يا در ماه رمضان به فقير قرض بدهد و بعد از آنكه فطره بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطره حساب كند، مانعى ندارد.
«۵٨» گندم يا چيز ديگرى كه براى فطره مىدهد، بايد با جنس ديگر يا خاک مخلوط نباشد يا اگر مخلوط است، چيزى كه مخلوط شده بهقدرى كم باشد كه قابل توجه نباشد و اگر بيش از اين مقدار باشد در صورتى صحيح است كه خالص آن به يک صاع برسد، ولى اگر مثلاً يک صاع گندم با چندين من خاک مخلوط باشد، كه خالص كردن آن خرج يا كار بيشتر از متعارف دارد، دادن آن كافى نيست.
«۵٩» اگر فطره را از چيز معيوب بدهد كافى نيست.
«۶٠» كسى كه فطره چند نفر را مىدهد، لازم نيست همه را از يک جنس بدهد و اگر مثلاً فطره بعضى را گندم و فطره بعض ديگر را جو بدهد كافى است، و همچنين مىتواند بعضى را جنس و بعضى ديگر را قيمت بدهد، خواه قيمت همان جنس يا قيمت جنس ديگر، ولى بنابر احتياط واجب يک فطره را از دو جنس ندهد و اگر قيمت را مىدهد قيمت دو جنس را مخلوط نكند.
«۶١» افضل اين است كه زكات فطره را از خرما بدهد و بعد از آن كشمش و بعد از آن خوراک غالب مردم شهر، ولى اگر شخصى خوراک غالبش غير از خوراک غالب مردم شهر بود، بعيد نيست كه بعد از خرما و كشمش، دادن فطره از همان خوراک خودش افضل باشد، نه خوراک غالب مردم شهر.
«۶٢» كسى كه نماز عيد فطر مىخواند، بنابر احتياط واجب بايد فطره را پيش از نماز عيد بدهد، ولى اگر نماز عيد نمىخواند، مىتواند فطره را تا ظهر به تأخير بيندازد؛ و ابتداى وقت واجب شدن فطره، وقت رؤيت هلال عيد است.
«۶٣» اگر موقعى كه دادن زكات فطره واجب است، فطره را ندهد و كنار هم نگذارد، احتياط مستحب آن است كه بعداً قضا كند، ولى اظهر اين است كه زكات فطره ديگر بر او واجب نيست، ولى معصيت كرده است.
«۶۴» اگر مالى را كه براى فطره كنار گذاشته از بين برود، چنانچه دسترسى به فقير داشته و دادن فطره را تأخير انداخته، بايد عوض آن را بدهد، و همچنين است اگر دسترسى به فقير نداشته ولى در نگهدارى آن كوتاهى كرده باشد، و اگر در نگهدارى آن كوتاهى نكرده باشد نيز بنابر احتياط واجب ضامن است.
«۶۵» اگر در محل خودش مستحق پيدا شود، احتياط مستحب آن است كه فطره را به جاى ديگر نبرد و اگر به جاى ديگر ببرد و تلف شود، بايد بنا بر احتياط عوض آن را بدهد.